ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
درخت بود و تو بودی و باد،
سرگردان
میان
دفتر باران، مداد سرگردان
تو را
کشید و مرا آفتابگردانت
میان
حوصله گیج باد سرگردان
همیشه
اول هر قصه آن یکی که نبود
نه باد
بود و نه تا بامداد سرگردان
و آن یکی
همه ی بود قصه بود و در او
هزار و
یک شب و صد شهرزاد سرگردان
تمام قصه
همین بود راست می گفتی:
تو باد
بودی و من در مباد سرگردان
زمین تب
زده، انسان عصر یخ بندان
و من میان
تب و انجماد سر گردان
ستاره ها
همه شومند و ماه خسته من
میان یک
شب بی اعتماد سر گردان
مرا مراد
تویی گرچه بر ضریح تو هست
هزار
آینه ی نا مراد سرگردان
نماد نام
تو بود و نماد ناله من
هزار
ناله در این یک نماد سر گردان
درخت
کوچک تنها به باد عاشق بود
وَ باد بی سرو سامان
وَ باد سر گردان
تمام قصه
همین بود، راست می گفتی!
تو باد بودی و من در مباد سرگردان
محمدحسین بهرامیان