آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها
آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها

طنز تلخ جامعه ی امروز...

" ویکتور هوگو" یک جمله ای دارد که نمی دانم از "گوستاو لوبون" است یا همین "حسین پناهی" خودمان، اما بیشتر حرف‌های "کوروش کبیر" است که" آنتوان چخوف" از او نقل کرده و بعد به دست "دکتر شریعتی" رسیده که فکر کرده "انیشتن" آن را از "هرودت" گرفته و به اسم "آبراهام لینکلن "منتشر کرده اما در واقع یا از "گاندی" است یا "مارتین لوترکینگ"...
خلاصه خیلی جمله ی با معنایی بود که از یادم رفت...!

پی نوشت:

طنز تلخ جامعه ی امروز ماست، از کپی برداری های ناآگاهانه...!

چرا به من می گویی: پــان تـــورک!

میگه: ولش کن بابا زبون ترکی رو، این زبون مایه ی ننگ ماست...!

میگم: میدونستی توی زبون ترکی فقط یه فعل بی قاعده هست (فعل بودن) 

و انگلیسی با همه ی ابهتش 283 فعل بی قاعده داره؟   ادامه مطلب ...

یک نکته ی اخلاقی

الاغ گفت: علف آبی ست!

گرگ گفت:نه! علف سبز است.

پیش سلطان جنگل رفتند تا او قضاوت کند.

شیر دستور داد تا گرگ را زندانی کنند!

گرگ گفت: مگر علف سبز نیست؟

شیر گفت: سبز است اما جُرمِ تو ، بحث کردن با الاغ است.