ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
موریانه ها ساعت ها تلاش می کنند
شاید هم روزها و حتّی سالهای متمادی
تا پایه های یک صندلی چوبی قدیمی را ...
تــــــــو...
تو با...
نگاهی ...
تخته های نداشته ی مرا هم جویدی!
امروز زنی را دیدم که بوسه از لبش میچکید!
خدا را شکر
پس/ هنوز مردی است که عاشقانه می بارد...!
چه حریصانه مرا بوسیدی
و چه وحشیانه رَختم را دریدی
و من چه عاشقانه دست بر هوسهایت کشیدم
اما کاش می فهمیدی که زن
تا عاشق نباشد
نمی بوسد...!
نمی بوید...!
و تسلیم نمی کند رویاهای عریانی اش را...!
دو عاشق از هم جدا می شوند:
دیگر نمی توانند مثل قبل صمیمی باشند؛
چون به قلب همدیگر زخم زدند...
نمی توانند دشمن همدیگر باشند!
چون زمانی عاشقِ یکدیگر بودند...
تنها می توانند آشناترین غریبه برای همدیگر باشند...
فقط همین!
نوشت "قَم حا "...
همه به او خندیدند!
گریست...
گفت به "غم ها "یم نخندید...
که هر جور نوشته شود درد دارد!
نخندید...
از ته به سر بخوانید تا من ِ آن روزها را بشناسی
لمس تن تو
شهوت است و گناه...
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت،جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
هم آغوشی با تو، هم خوابگی چرک آلودی ست...
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد...
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر من مریم باشم و تو روح القدوس
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه...
یک نگاه حتی!حرامم باد!
اگر تو عاشق من نباشی...
دلم برای تنهایی می سوزد،
چرا هیچکس او را دوست ندارد؟
مگر او چه گناهی کرده که تنها شده؟
جرمش چیست که هیچکس او را نمی خواهد؟
دیشب تنهایی از اتاقم گذشت دنبالش دویدم
ولی او رفته بود
تنهای تنها،
نیمه شب او را مُرده کنار حوض خانه پیدا کردم
از گریه چشمانش سرخ شده بود
برایش گریستم،
آخر او از تنهایی مُرده بود...
تنهایی مُرد و من تنهاتر شدم...