آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها
آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها

ساعات دلتنگی / شانزدهم

بس که دیوارِ دلم کوتاه است

هرکه از کوچه ی تنهایى ما می گذرد

به هواى هوسى هم که شده

سرکى مى کشد و مى گذرد...!

ساعات دلتنگی / پانزدهم

بعد از تو آدم ها

تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم

که هیچ کدامشان

به پای تو نرسیدند

به قلبم نرسیدند...!

ولی تو به قلبم هم رسیدی.

معذرت خواهی یعنی...

"معذرت خواهی" همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی

و حق با دیگری است،

"معذرت خواهی" یعنی:

اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره...

ساعات دلتنگی / چهاردهم

زن وار حسادت می کنم...

دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر

باران گرمم کند...

دلم می خواهد کسی باشد خوب باشد...

مهربان باشد...

بس باشد...

همه ی این بودن هایش فقط برای مـــــــــن

باشد...

فقط مـــــــــــن...

و بــــــاشــــــــــــــد!

ساعات دلتنگی / سیزدهم

یِک نخ سیــــگار وَ کُلـی خاطرِه اَز تُــو!

اِمــشَب هَمـِه را دود مـی کنم...

چـــه فرقی دارد چـــه کـسی می گوید نــوش!

قـــهوه و زندگـی و ویسکـی هــــــمه تلـــخند...

ساعات دلتنگی / دوازدهم

خنده ام می گیــرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری

بی آنکه سراغی از این دل آواره ام بگیری

می گویی: دلم برایت تنگ است...

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمی دانی

دلتنگی ات ارزانی خودت...

ساعات دلتنگی / یازدهم

خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش...

بد اخلاقی هایم را فراموش کن...

بی اعتنای هایم را جدی نگیر...

در عوض من هم تو را می بخشم که مُسبب همه ی اینهایی...!

ساعات دلتنگی / ده

دلتنگـی، پیچیــده نیســت.

یک دل...

یک آسمان...

یــک بغــض...

و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی...

ساعات دلتنگی / نُه

هــے غـَریبــ

شـَب ِ عـَروسے کــُت و شـَلوار ِ سیــآهش رآ بـ او بپـُوشــآטּ

رنـگ ِ سیــآه بـ مـَـرد ِ مـَـטּ خـیلے مے آیـَد

بـَند ِ کـِروآتـش رآ خـُـودت سـِفت کـُـטּ

ایــטּ کــآر رآ دوسـت دآرد

وقـتے دستــآنت رآ مے گیــرد

خـُـودت رآ در آغـُـوش ِ او بے انـدآز

بــآ ایــטּ کــآر احســآس ِ آرآمـِش مے کــُند

زَحمـَت ِ تــآج ِ عـَروس رآ نــَکش

سـَلیقـ اش رآ خـُـوب مے دآنـَم ، بـَرآیت گـِرفتـ اسـت

خـُلآصـ کـُنم غـَریبـ

جــآטּ ِ تـُـو و جــآטּ ِ مـَـرد ِ مـَـטּ

ساعات دلتنگی / هشت

آمدی بشنوی بمانی

آمدی شنیدی، رفتی!

حالا سال‌هاست دیگر

کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست: "دوستت دارم"

ساعات دلتنگی / هفت

در باز شد؟

حتماً باد شوخی اش گرفته...

مسخـــــــــــــــــــــره!

ادای آمدنت را در می آورد...


ساعات دلتنگی / شش

همیـن دلتنگی های زود به زود...

همیـن دلشوره های بی خودی...

همیـن لبخندهای ماندنی...

همیـن چشمهای خیسِ یواشکی...

همیـن لجبازی های شبیه بچگی!

همیـن بغض های بیقراری...

همیـن دلهره های مشکوک!

اصلاً همیـن نوشته های خط خطی...

همه ی ‌اینها "عشقه"...!

خودِ خودِ عشقه!

سختش نکن لطفاً! عشق، همیـن اتفاقات سادست!

ساعات دلتنگی / پنج

حکایت ما آدم ها

حکایت کفشاییه که:

اگه جفت نباشند

هر کدومشون

هر چقدر شیک باشند

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه...

لنگه به لنگه اند!

کاش...

خدا وقتی آدم ها رو می آفرید

جفت هر کس رو باهاش می آفرید

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند...

طنز تلخ جامعه ی امروز...

" ویکتور هوگو" یک جمله ای دارد که نمی دانم از "گوستاو لوبون" است یا همین "حسین پناهی" خودمان، اما بیشتر حرف‌های "کوروش کبیر" است که" آنتوان چخوف" از او نقل کرده و بعد به دست "دکتر شریعتی" رسیده که فکر کرده "انیشتن" آن را از "هرودت" گرفته و به اسم "آبراهام لینکلن "منتشر کرده اما در واقع یا از "گاندی" است یا "مارتین لوترکینگ"...
خلاصه خیلی جمله ی با معنایی بود که از یادم رفت...!

پی نوشت:

طنز تلخ جامعه ی امروز ماست، از کپی برداری های ناآگاهانه...!

ساعات دلتنگی / چهار

خالم بعد از فوت شوهرخالم سالها گوشی موتورولاش رو نگه داشت

همه بهش می گفتن: عوض کن قدیمی شده

می گفت: نه

یه بار که گوشیش مشکل داشت من خاموش روشنش کردم که درست بشه

موقعی که گوشی اومد بالا ولکام نوتش این بود: 

سلام عزیزِ مهرداد

ساعات دلتنگی / سه

سخت است میان هِق هِق شبانه ات

نفس کم بیاوری!

و او به عشق جدیدش بگوید:

نـفـس...!

هی.. فلانی!

هی فلانی...

عاشقانه های مرا به خودت نگیر!

مخاطب من...

معشوقه ایست که وجودش را

به دنیایی نمی دهم...

ما نسلِ ...

ما نسلِ بوسه های خیابانی...

نسلِ خوابیدن با اس ام اس...

نسلِ درد و دل با غریبه های مجازی...

نسلِ جمله های کوروش و شریعتی...

نسلِ کادوهای یواشکی...

نسلِ ترس از چراغ های گردان...

نسلِ...

درست ترکشان کنید / ساعات دلتنگی 2

ترک کردن ِ آدمها هم آدابی دارد!

اگر آداب ِ ماندن نمی دانید

لااقل...

درست ترکشان کنید

تا تَرَک برندارند...

ساعات دلتنگی / یک

دوباره عاشقت شدم، دوباره عاشقش شدی
تو خنده می کنی و من، دوباره آه می کشم


داوود قره جه لو