آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها
آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

آشنای دیروز... گمشده ی فردا _ آرتا رحیمی

روز نگاری های یک پاپَتیِ تنها

عروض و قافیه (2)

عروض و قافیه / کلیات / بخش دوم

همانطور که در پایان بخش اول (جهت مطالعه بخش اول به لینک ذیل این بخش مراجعه نمایید) گفته شد، وزن "اشعار نیمائی" نیز مانند اشعار سنتی، عروض است با این تفاوت که تساوی طولی مصاریع و بالتبع تساوی تعداد هجای مصراع ها شرط نیست.  

کسی نیست

ل      

بیا زندگی را بدزدیم

ل       ل       ل      

میان دو دیدار قسمت کنیم

ل       ل       ل        ل  

«سهراب سپهری»

در اشعار "سپید" یا "شاملویی" هیچ نظم و تناسب خاصی ما بین هجاهای کوتاه و بلند نیست ولی نوعی آهنگ و موسیقی از این گونه اشعار به گوش می خورد که در مجموع آن را از نثر مشخص می کند. (1)

بدین ترتیب وزن این گونه اشعار عروضی نیست.

کجائی؟ بشنو! بشنو!

من از آن گونه با خویش بمهرم

که بسمل شدن را به جان می پذیرم

بس که پاک می خواند این آب پاکیزه که عطشانش مانده ام!

بس که آزاد خواهم شد

از تکرار هجاهای همهمه

در کشاکش این جنگ بی شکوه!

«احمد شاملو»

وزن "فهلویات"و "اشعار عامیانه" که به لهجه های مختلف در اکناف ایران رایج است نیز عروضی است منتها دارای قوانین خاصی است که گاه با قوانین عروض رسمی (وزن شعر سنتی) فرق می کند.(2)

از همین روست که اشعار باباطاهر و ده ها سراینده ی گمنام در طول زمان دچار تصرف و تغییراتی شده است تا با قوانین عروض رسمی قابل انطباق باشد. در این گونه اشعار طرز تلفظ کلمات مسأله ی اساسی است.

این بیت از علی اکبر دهخدا هرچند موزون است اما با قواعد عروض رسمی قابل تقطیع نیست. (3)

خاک به سرم بچه به هوش آمده 

بخواب ننه یک سر دوگوش آمده

باری تنها وزن عروضی (به اعتبار اشعار رسمی) نیست که آهنگ و موسیقی کلام را به ذهن متبادر می کند، گاهی برخی از عباران نثر نیز از نوعی آهنگ برخوردار است و حتی اندک تغییری به صورت شعر عروضی در می آید.


اشاره ایی به وزن شعر در ایران پیش از اسلام

در ایران پیش از اسلام زبان ها و لهجه های متعددی وجود داشت که از آن میان سه زبان فارسی باستان، اوستایی و پهلوی از تشخص و رسمیت بیشتری برخوردار بودند.

الف: فارسی باستان یا زبان کتیبه های هخامنشی

در این کتیبه ها تقریباً هیچ نشانه ی آشکاری از وجود شعر نیست، لذا بحث وزن در آن منتفی است.

ب: اوستایی

قسمت هایی از اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) از قبیل "گاثه ها" و "یشت ها" به صورت شعر است. اوزان این دو کتاب با یکدیگر متفاوت است.

ج: فارسی میانه یا پهلوی

وجود شعر در فارسی میانه (زبان دوره ی اشکانی و ساسانی) نیز مسلم است. در "بـُندَهـِشن " ؛ "درخت آسوریک" ؛ "جاماسب نامه" ؛ "یادگار زریران" و غیره آثاری از شعر پهلوی به جا مانده است و حتّی سروده های مانی نیز دردست است. علی رغم کوشش محققان هنوز نتیجه ی مقنعی درباره ی چگونگی و مبانی وزن اشعار اوستایی و پهلوی به دست نیامده است. به گمان برخی وزن شعر در زبان های باستانی ایران تکیه ایی بوده است. یعنی شعر براساس شماره ی تکیه ها استوار بود (مانند اشعار انگلیسی و آلمانی). ظاهراً در این اوزان تساوی تقریبی تعداد هجاها نقش ثانوی داشته است.

در بخش بعدی "مبانی وزن شعر فارسی" بصورت کامل تر تقدیم حضورتان خواهد شد.

———————————————

1_ این گونه اشعار به "شعرِ بی وزن" نیز معروف است. این اصطلاح از آنجا ناشی شده است که وزن تنها از دیدگاه شعر سنتی (وزن عروضی) نگریسته شده است.

2_ چنان که وزن اشعار عربی نیز عروضی است، منتها بین قواعد عروض فارسی و عربی تفاوت هایی است.

3_ زیرا مثلاً "خاک" را که همواره در شعر رسمی به دو هجا تقطیع می شود یک هجا تلفظ و حساب کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.